رزومه دکتر مهرداد نصرتی

رزومه علمی دکتر مهرداد نصرتی مهرشاعر

معرفی:

از زمان تحصیل در دورۀ راهنمایی و دبیرستان چیزهایی می‌نوشتم، بی‌آن که بدانم آن‌ها تمرین‌هایی ضروری برای شاعری و نویسندگی حرفه‌ای در سال‌های بعد خواهد بود. با کسب رتبۀ نخست بین شاعران جوان کشور در سال ۱۳۶۸ ش. بود که ثمر دادن سیاه‌مشق‌های ادبی‌ام آغاز شد. از آن پس، بیش از پیش زندگی‌ام با حیات شگفت‌آور کلمات و وظایف زبان، خصوصاً با نقش زیباشناختی آن در هم آمیخت. سرودن، نوشتن و منتشر کردنِ آن‌چه در ذهن جاری است، تا امروز ادامه یافته و گواه جدیّت بنده در این امر، نشر مجموعه‌های متعدّد شعر و داستان و دریافت بیش از پنجاه جایزه و تقدیرنامۀ ملّی و جهانی برای فعّالیّت‌های ادبی-پژوهشی است.

در کنار این دست کوشش‌ها، تحصیل دانشگاهی همواره نیروی محرّکه‌ای بوده که پیش‌برد اهدافم را تسهیل کرده است. از این رو، بارها به دانشگاه رفته‌ام و در چندین رشتۀ مختلف درس خوانده‌ام. نخستین بار در دانشگاه علوم پزشکی کرمان «علوم آزمایشگاهی» آموختم. فعّالیّت در این رشته علاوه بر آن‌که ذهن کنجکاو شاعرانه‌ام را با پیچیدگی‌های اعجاب‌آور بدن انسان آشنا ساخت، تا امروز اسباب امرار معاشم را نیز فراهم آورده است. با این همه، علاقۀ وافرم به جهان زبان موجب شد که به دانشگاه بازگردم و در «رشتۀ زبان و ادبیّات انگلیسی» به تحصیل بپردازم. «زبان و ادبیّات فارسی» را در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه پیام نور و «زبان‌شناسی» را در همین مقطع در دانشگاه شهید باهنر مطالعه کردم. سپس تحصیل در مقطع دکترای تخصّصی زبان و ادبیّات فارسی در دانشگاه یزد وظیفۀ تأمین قوّۀ محرّکه مزبور را بر عهده گرفت. نهایتاً در تیرماه ۱۳۹۷ از رسالۀ دکتری‌ام با عنوان «نقد خویشتن در عرصۀ خلّاقیّت‌های ادبی» دفاع کردم و با درجۀ عالی فارغ‌التّحصیل شدم. پژوهش فوق ضمن طرح نظریّه‌ای نوین در نقد ادبی، روشی کاملاً جدید و مفید برای تجزیه و تحلیل آثار ادبی کهن و جدید را در اختیار منتقدان قرار داده است.

تدریس واحدهای درسی دانشگاه را از نخستین روز حضور در دورۀ دکتری زبان و ادبیّات فارسی تجربه کردم. این امر تا کنون و در چندین دانشگاه‌ ادامه دارد. اینک کارآزمودگی قابل قبولی در حوزۀ آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان دارم. همچنین، زبان انگلیسی را به دانشجویان و فارغ‌التّحصیلان مقطع دکتری رشته‌های مختلف آموزش داده‌ام که برای اعزام به فرصت مطالعاتی آماده می‌شوند. به عنوان تجربۀ تدریس غیردانشگاهی نیز قریب به دو دهه فنون ادبی را به شاعران و نویسندگان تدریس کرده‌ام. قابل ذکر است که علاوه بر شاعری و تحصیل و تدریس، پژوهش در حوزه‌های متفاوت، بویژه زبان و ادبیّات فارسی، زبان و ادبیّات انگلیسی و شاخه‌های مختلف زبان‌شناسی موجب شده که تا امروز بیست عنوان کتاب و بیست و هفت مقالۀ پژوهشی، ترویجی، همایشی و تخصّصی را تألیف و منتشر کنم.

برخی از تحصیلات دانشگاهی

دکترای تخصّصی زبان و ادبیّات فارسی:             ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۷            دانشگاه یزدکارشناسی ارشد زبان و ادبیّات فارسی:                ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۳            دانشگاه پیام نور

کارشناسی ارشد زبان‌شناسی(ناتمام):  ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۳            دانشگاه شهید باهنر

کارشناسی زبان و ادبیّات انگلیسی:                     ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۱            دانشگاه شهید باهنر

علوم آزمایشگاهی:                                        ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۰            دانشگاه علوم پژشکی کرمان

برخی از فعالیت ها

تحقیق دربارۀ ادبیّات و تولید آثار منظوم و منثور:     ۳۰سال     از ۱۳۶۸ تا ۱۳۹۹     (ادامه دارد)تدریس نقد و فنون پیشرفتۀ ادبی:                       ۲۰سال     ۱۳۷۹ تا ۱۳۹۹        (ادامه دارد)

(به شاعران و نویسندگان)

تدریس ادبیّات به دانشجویان کارشناسی:               ۶سال      ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۹        (ادامه دارد)

تدریس انگلیسی به عنوان زبان دوم:                    ۱سال      ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۰

تدریس فارسی به عنوان زبان دوم:                     ۵سال      ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۹        (ادامه دارد)

استاد ممتحن زبان فارسی(در IBO):                  ۷ماه        ۱۳۹۸ تا ۱۳۹۹        (ادامه دارد)

کتاب ها

تیه(۱۳۸۸)، مجموعۀ شعر فارسی، کرمان: مؤلّف.خاطرات دنیای دیگر(۱۳۹۰)، رؤیانگاری، کرمان، مؤلّف.

دنیای عروسک‌ها(۱۳۹۰)، مجموعۀ شعر فارسی، کرمان: مؤلّف.

شب بخیر فیلسوف(۱۳۹۰)، مجموعۀ شعر فارسی، کرمان: مؤلّف.

تلمود و دشمنی یهود(۱۳۹۰)، نثر(مسائل اجتماعی)، کرمان: مؤلّف.

مقدّمات فرانقد ادبی(۱۳۹۱)، نقد ادبی، کرمان: مؤلّف.(چاپ دوم، ۱۳۹۸، تهران: فرهنگ عامّه).

ارّابه‌های دیوانه(۱۳۹۱)، مجموعۀ شعر فارسی، کرمان: مؤلّف.

کلاغ‌های باغ‌ملّی(۱۳۹۲)، مجموعۀ شعر فارسی، کرمان: مؤلّف.

مرض‌نامه: بحثی انتقادی در زبان و ادب فارسی(۱۳۹۲)، مباحث میان‌رشته‌ای زبان‌شناسی و ادبیّات فارسی، تهران: فرهنگ عامّه.

شگردهای ادبیّات مناظره(۱۳۹۲)، بحث میان‌رشته‌ای در حوزه‌های زبان‌شناسی، ادبیّات فارسی، منطق، فلسفه و روان‌شناسی، تهران: فرهنگ عامّه.

رهنمودهای ولایی در شعر و شاعری(۱۳۹۳)، مباحث میان‌رشته‌ای زبان‌شناسی و ادبیّات فارسی، کرمان: مؤلّف.

زرندیّه(۱۳۹۵)، تصحیح و شرح و مقدّمه‌نویسی نسخه خطّی، تهران: فرهنگ عامّه.

دیوان قایم دیوانه(۱۳۹۵)، تصحیح و شرح و مقدّمه‌نویسی نسخه خطّی، تهران: فرهنگ عامّه.

خودانتقادی ادبی: رساله ای در نقد هنر خویشتن در عرصه خلاقیتهای ادبی(۱۴۰۰)، نقد ادبی، تهران، فرهنگ عامّه.

کارکرد امر به معروف و هی از منکر برای امنیّت اجتماعی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران(۱۴۰۰) نشر فرهنگ عامه

می آوای کهن: جستاری در ساقینامه و مغنی نامه های سده های ۶ و ۷ هجری(۱۴۰۰)فرهنگ عامه.

اسرار طوطی بازرگان(۱۳۹۹)، مجموعۀ شعر فارسی، تهران: فرهنگ عامّه.(در حال ویرایش برای نشر).

یادآوری: پنج عنوان کتاب ویراسته نیز از ۱۳۸۹ تا کنون در اختیار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و در انتظار صدور مجوز انتشار هستند. عناوین: خورشید(مجموعۀ شعر)، اپیزود یکی به آخر(نثر ادبی)، تا دوباره عشق(مجموعۀ شعر)، سایه‌ها(مجموعۀ شعر) و هفت‌سینی در اوین(مجموعۀ شعر).

برخی از مقالات همایشی

معرّفی خودانتقادی به منزلۀ روشی جدید و نظام‌یافته در مطالعۀ ادبیّات و هنر(۱۳۹۳)، مجموعۀ مقالات نهمین کنگرۀ بین‌المللی ترویج زبان و ادبیّات فارسی، بجنورد، ایران.بررسی اقتباسات قرآنی نفثه المصدور زیدری بر اساس تأثیرات بینامتنی(۱۳۹۴)، مجموعۀ مقالات هشتمین همایش بین‌المللی تحقیقات زبان و ادبیّات، تهران، ایران.

معرّفی خودانتقادی برون‌متنی در عرصۀ ادبیّات(۱۳۹۵)، مجموعۀ مقالات یازدهمین کنگرۀ بین‌المللی ترویج زبان و ادبیّات فارسی، گیلان، ایران.

نقد خویشتن عرفانی(۱۳۹۶)، مجموعۀ مقالات اوّلین همایش بین‌المللی زبان و ادبیّات فارسی، مشهد، ایران.

آسیب‌شناسی یک آسیب: مطالعه‌ای در ضرورت تحقیق جامع دربارۀ خرید و فروش نوشته‌های علمی(۱۳۹۶)، مجموعۀ مقالات دوازدهمین کنگرۀ بین‌المللی ترویج زبان و ادبیّات فارسی، کرمانشاه، ایران.

نظام‌بخشی به انواع نقد خویشتن در عرصۀ خلّاقیّت‌های ادبی(۱۳۹۶)، مجموعۀ مقالات دوازدهمین کنگرۀ بین‌المللی ترویج زبان و ادبیّات فارسی، کرمانشاه، ایران.

خودانتقادی تذکره‌ای: جنبه‌ای مغفول‌مانده از مطالعه در تاریخ ادبیّات(۱۳۹۶)، مجموعۀ مقالات دوازدهمین کنگرۀ بین‌المللی ترویج زبان و ادبیّات فارسی، کرمانشاه، ایران.

میخانۀ حافظ و اقبال: از پرهیز تا اقبال(۱۳۹۶)، مجموعۀ مقالات نخستین همایش بین‌المللی اقبال لاهوری و جهان ما، سیستان و بلوچستان، ایران.

بررسی خودانتقادی متنی و فرامتنی در مرصادالعباد نجم رازی)۱۳۹۶)، مجموعۀ مقالات همایش ملّی نکوداشت پروفسور صادقیان، یزد، ایران.

خودانتقادی سیاسی در شعر ملک الشّعرای بهار: مطالعۀ میان‌رشته‌ای ادبیّات و سیاست(۱۳۹۶)، مجموعۀ مقالات نخستین همایش بین‌المللی بین‌رشته‌ای ابورحان بیرونی، داکا، بنگلادش.

ویژگی‌های عاشق، معشوق و رقیب در شعر معاصر فارسی، از مشروطه تا امروز(۱۳۹۷)، مجموعۀ مقالات نخستین همایش بین‌المللی بین‌رشته‌ای ابورحان بیرونی، داکا، بنگلادش.

مخاطب هدف در خودانتقادی ادبی(۱۳۹۷)، مجموعۀ مقالات همایش ملّی نکوداشت استاد گردفرامرزی، یزد، ایران.

بررسی قصیدۀ فخریّۀ بهار از منظر نقد خویشتن(۱۳۹۷)، مجموعۀ مقالات همایش ملّی نکوداشت استاد گردفرامرزی، یزد، ایران.

خودانتقادی از منظر من اجتماعی با محوریّت شعر و شاعری انوری(۱۳۹۷)، مجموعۀ مقالات همایش ملّی نکوداشت استاد گردفرامرزی، یزد، ایران.

بررسی خودانتقادی به منزلۀ ابزاری در سبک‌شناسی، با تأکید بر سبک تحوّلی نیمایوشیج(۱۳۹۸)، مجموعۀ مقالات همایش ملّی نکوداشت استاد زروعی نصرآباد، یزد، ایران.

خودانتقادی پیشاتولیدی، ضمن تولید و پساتولیدی در ادبیّات(۱۳۹۸)، مجموعۀ مقالات همایش ملّی نکوداشت استاد زروعی نصرآباد، یزد، ایران.

جستجوی نور باباافضل در گلشن راز شبستری(۱۳۹۹)، مجموعۀ مقالات پنجمین همایش بین‌المللی مطالعۀ زبان، ادبیّات، فرهنگ و تاریخ، تفلیس، گرجستان.

ابهام‌زدایی از تعریف و بازتعریف قالب‌های شعر مدرن فارسی(۱۳۹۲)، مجوعۀ مقالات همایش جهانی فجر، تهران، ایران.

برخی مقالات در نشریات معتبر و تخصصی

تبیین نقش و رسالت شاعران آیینی در ترویج مکتب اهل البیت علیهم السّلام(۱۳۹۳)، مجلّۀ شعر، شمارۀ ۷۳.نگاهی به مجموعه شعر کافی‌ست نام کوچک من را صدا کنی، اثر فاطمه هویدا(۱۳۹۴)، مجلّۀ شعر، شمارۀ ۷۷.

بررسی انگیزه‌های نقد خویشتن در دیوان حافظ(۱۳۹۴)، مجلّۀ جستارهای ادب غنایی، شمارۀ ۷۷.

اهمّیّت نقد خویشتن در عرصۀ خلّاقیّت‌های ادبی(۱۳۹۸)، مجلّۀ بهار ادب، شمارۀ ۴۳.

واکاوی تأثیرات سراسربینی و خودسانسوری در پرتو نقد خویشتن(۱۳۹۸)، مجلّۀ شعرپژوهی، شمارۀ ۴۳.

روایت پنهان در شعر قیصر امین‌پور(۱۳۹۹)، جستارهای ادب غنایی، شمارۀ ۳۶.

دیوان و ویژگی‌های سبکی ملّاقاسم مشهدی دیوانه(۱۳۹۹)، مجلّۀ مطالعات ایرانی، شمارۀ ۳۵.

واکاوی ادبیات مهاجرت در نخستین مجموعه شعر محمدکاظم کاظمی بر پایه جامعه شناسی محتوا(۱۴۰۰) دوفصلنامه ادبیات دفاع مقدس.

کافی ست نام کوچک من را صدا کنی؛ مروری بر سروده های فاطمه هویدا(۱۳۹۴)، مجلّۀ شعر، شمارۀ ۷۷.

A Comparative Narratological Analysis of Bayhaqi’s General History with Zeidari’s Autobiography (2020) Journal of Persian Literary Studies, no. 13.

یادآوری: علاوه بر موارد فوق، بیش از سی مقاله و یادداشت پیرامون زبان و ادبیّات توسّط همین قلم در مجلّات، جراید و تارنماها منتشر شده که عنوان و متن کامل اغلب آن‌ها از طریق جستجوگرهای شبکۀ جهانی در دسترس است.

برخی جوایز و تقدیرنامه ها

جایزۀ دومین کنگرۀ شعر جوان(۱۳۶۸)جایزۀ کنگرۀ شعر عاشورایی استان کرمان(۱۳۷۷)

جایزۀ شعر آیینی(۱۳۷۹)

جایزۀ نخبگان استان کرمان در شعر و قرآن(۱۳۷۹)

جایزۀ کنگرۀ شعر عاشورایی استان کرمان(۱۳۸۰)

جایزۀ شعر دفاع مقدّس(۱۳۸۱)

جایزۀ همایش داستان و روایت‌(۱۳۸۱)

تقدیرنامۀ فعّال برتر فرهنگی و قرآنی(۱۳۹۲)

تقدیرنامۀ شاعر برتر شعر رضوی در بخش نقد و پژوهش(۱۳۹۲)

سرو سیمین کنگرۀ بین‌المللی شعر فجر(۱۳۹۱)

جایزۀ شاعر برتر استانی کنگرۀ شعر فجر(۱۳۹۲)

جایزۀ ترویج کتاب‌خوانی(۱۳۹۲)

جایزۀ فستیوال سیمرغ(۱۳۹۳)

جایزۀ شعر دفاع مقدّس(۱۳۹۳)

جایزه و نشان باستانی پاریزی(۱۳۹۶)

یادآوری: بیش از سی جایزه و تقدیرنامۀ دیگر نیز دریافت شده که اسناد و مدارک همگی آن‌ها موجود است.

برخی از مطالب و سرفصل های تحصیل شده

زبان و ادبیّات انگلیسیگروه۱)مهارت‌های چهارگانه، متون ژورنالیستی، نامه‌نگاری، اصول آموزش زبان دوم، مبانی اکتساب زبان اوّل، روش‌شناسی تحقیق، آزمون‌سازی.

گروه۲)اصطلاحات ادبی، مکاتب ادبی، داستان کوتاه انگلیسی، بازتولید شفاهی داستان، رمان، نمایش‌نامه، شعر کهن و مدرن، مهارت‌های خواندن متون کهن، اصول نثر ادبی، تاریخ ادبیّات انگلیسی(غرب).

گروه۳)اصول و روش‌شناسی ترجمه(انگلیسی و فارسی و عربی به یکدیگر)، ضرب‌المثل‌های متداول، ترجمۀ متون اسلامی، ترجمۀ متون حقوقی و رسمی.

زبان‌شناسی

اصول زبان‌شناسی، مکاتب زبان‌شناسی، زبان‌شناسی تطبیقی، آواشناسی، واج‌شناسی، لهجه‌شناسی، معناشناسی، روان‌شناسی زبان‌شناختی، زبان‌شناسی جامعه‌شناختی، زبان و منطق، تحلیل گفتمان، کاربردشناسی.

زبان و ادبیّات فارسی

دستور زبان تاریخی و جدید، بلاغت و صناعات ادبی، متون نثر کهن و جدید، متون نظم کهن و جدید، تاریخ ادبیّات فارسی، ادبیّات حماسی، ادبیّات غنایی، ادبیّات عرفانی، ادبیّات تعلیمی، طنز ادبی، تاریخ صوفیّه، تاریخ مشترک ادب فارسی و عربی.

زبان و ادبیّات عرب

مهارت‌های چهارگانه، صرف و نحو، متون قرآنی و حدیثی، شعر و نثر کهن و جدید عربی، ترجمۀ متون عربی و فارسی به یکدیگر.

مهارت زبانی

زبان فارسی:          عالیزبان انگلیسی:         عالی

زبان عربی:                        خوب

زبان فرانسه:          مقدّماتی

سایر مهارتها

آموزش معلّمی زبان:             تجربۀ عالیداوری مقاله:                      تجربۀ خوب

علوم و فنون قرآنی:             حفظ سی جزء، تسلّط بر ترجمه و تفسیر

انتشار کتاب خودانتقادی ادبی: رساله ای در نقد هنر خویشتن

کتاب خودانتقادی ادبی: رساله ای در نقد هنر خویشتن به همت انتشارات محترم فرهنگ عامه منتشر شد. این کتاب در واقع رساله دکتری خودم در رشته زبان و ادبیات فارسی بود که سالها قبل به راهنمایی استاد یدالله جلالی پندری از آن با درجه عالی دفاع کردم

مقاله ترویجی: دیوان و ویژگی های سبکی ملاقاسم مشهدی(دیوانه)/ پژوهنده: دکتر مهرداد نصرتی(مهرشاعر)

سلام. ملاقاسم مشهدی متخلص به دیوانه شاگرد مستقیم صائب تبریزی و استاد بیدل دهلوی است. پس از تصحیح، مقدمه نویسی و انتشار دیوان دیوانه مشهدی به سال ۱۳۹۵ توسط انتشارات فرهنگ عامه، اینک مقاله ای در بررسی و تجزیه و تحلیل طرز شاعری او که در مجله مطالعات ایرانی منتشر شده تقدیم میشود. لطفا برای مطالعه متن کامل پژوهش در سایت مجله، اینجا کلیک کنید. یا علی

دیوان و ویژگیهای سبکی ملاقاسم مشهدی(دیوانه)

مقاله ۱۲، دوره ۱۹، شماره ۳۷، بهار و تابستان ۱۳۹۹، صفحه ۲۴۹-۲۷۴  XML اصل مقاله (۱.۰۹ MB)
نوع مقاله: علمی
شناسه دیجیتال (DOI): ۱۰.۲۲۱۰۳/jis.2019.13430.1906
نویسنده
مهرداد نصرتی email orcid
مربی، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه یزد
چکیده
ملاّمحمّدقاسم مشهدی، معروف به دیوانه، شاعر اوایل سدۀ یازدهم، حلقۀ واسطۀ مفقود، میان صائب تبریزی، استاد مستقیم او، و بیدل دهلوی، شاگرد مکتب اوست. دیوان ملاّقاسم که اخیراً تصحیح و منتشر شده، حاوی سه‌هزار بیت، شامل پنج دفتر است: خانۀ سخن(غزلیّات)؛ سلسلۀ شعله(غزل‌واره‌ها)؛ بال نگاه(رباعیّات)؛ شاگرد خاموشی(دوبیتی‌ها)؛ ناوک آه(مفردات). مسألۀ اصلی این پژوهش، تعیین ویژگی‌های سبکی قاسم مشهدی، مبتنی بر نظریّات سبک‌شناسی‌ مدرن، بویژه، آرای کارل فوسلر، محقّق و زبان‌شناس معاصر آلمانی است. نزد فوسلر بررسی کاربرد زبان در ادبیّات باید با در نظر داشتن همۀ خصوصیّات زبان صورت بپذیرد. از این‌رو دامنۀ بررسی‌ها در سبک‌شناسی بسیار گسترده‌تر از آن چیزی خواهد بود که شکل‌گرایان معرفی می‌کردند. مطالعۀ سبک قاسم از منظر آرای فوسلر علاوه بر آن که جزئیّات دقیق‌تری از سبک دورۀ او را نشان می‌دهد، موجب معرّفی شاعری است که پیونددهندۀ دو نسل از شاعران سبک هندی است. قاسم از جمله شاعرانی است که ظرفیّت‌های بالقوّۀ سبک هندی را بخوبی درک کرده و از ابزارهایی که این سبک در اختیار شاعر قرار می‌دهد، به‌نیکی استفاده کرده است. او بدون ‌آن که در دام صنعت‌زدگی بیفتد، از موسیقی لفظی و معنوی بهرۀ فراوان برده و تصویرسازی‌های او بدیع و استوار است. عشق در شعر قاسم بیشتر جنبۀ زمینی دارد و در اثنای سرایش شعر، به نقد خویشتن از مناظر روحی و جسمی علاقه نشان داده است.
کلیدواژه‌ها
ملامحمدقاسم مشهدی؛ دیوان قاسم دیوانه؛ سبک هندی

قابل توجه دانشجویان و داوطلبان کنکور کارشناسی ارشد و دکتری زبان شناسی: درس مکاتب زبانشناسی

سلام. در فایل زیر مطالب مهم مکاتب زبان شناسی در یک و نیم صفحه خلاصه نویسی شده است. گمانم خیلی به کار می آید برای کسانی که می خواهند کنکور دکتری زبانشناسی بدهند(زیرا پنج سوال از همین مطلب خواهد آمد) و دانشجویانی کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکتری که درس مکتبهای زبان شناسی دارند. قابلی ندارد. با احترام تقدیم می کنم.

پ.ن. برای تهیه این فایل از وبلاگ linguakurd و مطلب جناب تقوی استفاده بهینه کردم. ممنون.

دریافت فایل پی دی اف
عصاره مکاتب زبانشناسی

مقاله علمی پژوهشی: واکاوی«تأثیرات سراسربینی» و «خودسانسوری» در پرتو نقد هنر خویشتن/ دکتر مهرداد نصرتی(مهرشاعر)

در تاریخ ادبیات ملل جهان شواهد متعددی را می‌توان یافت که نشان می‌دهد گاهی پدیدآوران، به‌ناچار، از بیان مطلب و یا تصریح بر آن، پرهیز کرده‌اند و حتی اصول زیباشناختی را برای رعایت احتیاط و پوشیده‌گویی به‌کار گرفته‌اند. بر خلاف سانسور که معمولاً به‌دلایل مختلف مستقیماً توسط عوامل قدرت بر ادیب و آثار او تحمیل می‌شود، خودسانسوری به‌علت ملاحظات فردی، اجتماعی، اعتقادی و سیاسی، از جمله تأثیرات سراسربینی، توسط خود ادیب صورت می‌پذیرد. گاهی شاعران و نویسندگان، به‌صورتهای درون‌متنی و برون‌متنی، خود به اصل وقوع و نیز چگونگی رخداد خودسانسوری بر آثار و یا شخصیت ادبی خویش پرداخته‌اند. در این تحقیق پس از اشارتی به مفهوم دقیق خودسانسوری ادبی؛ زمینه‌ها و علل وقوع آن؛ مخالفت و موافقتها و خودانگیختگی یا دگرانگیختگی خودسانسوری؛ چگونگی تأثیر سرابینی بر متن ادبی و روش انتقادی پان‌اپتیکونیسم؛ تلاش شده است تا به این پرسش پاسخ داده شود که نظریات و شیوه‌های خودانتقادی ادبی به بررسی خودسانسوری در ادبیات چه کمکهایی می‌کند. تشخیص رابطۀ خودسانسوری با نام مستعار؛ عنوان اثر؛ تاریخ اثر؛ گزینش اشعار؛ ساختار اثر؛ زبان شعر و داستان؛ سامیزدات یا انتشار زیرزمینی؛ مسألۀ امید؛ و نهایتاً؛ رابطۀ خودسانسوری با سرنوشت اثر از جملۀ یافته‌هاست.

برای مطالعۀ اصل مقاله به سایت مجله شعرپژوهی مراجعه یا اینجا کلیک بفرمایید

نوع مقاله: مقاله پژوهشی

DOI

 

کتاب جلوه های مغنی نامه سرایی در شعر معاصر فارسی

یک خبر فرهنگی: مغنی نامه یا اشعاری که در آنها شاعر طلب موسیقی و سرود می کند از دیرباز در ادب فارسی و معمولا در خلال خمریات و بخصوص ساقینامه وجود داشته است. با این حال، شاعران معاصر فارسی زبان نیز از ظرفیت غنایی این گونه اشعار غافل نمانده اند. هر چند مغنی نامه های مستقل به عدد انگشتان دست می رسد، جلوه های طلب غنا را می توان در تک بیت های شعرهای معاصر که در قالب کلاسیک(مثل غزل و مثنوی) و در بندهای شعرها نو ملاحظه کرد. با کمک یکی از دوستان جمع آوری و تجزیه و تحلیل فنی این دست اشعار را در دست گرفته ایم که انشاء الله محصول آن بزودی تحت عنوان «جلوه های مغنی نامه سرایی در شعر معاصر» فارسی تقدیم خواهد شد. نشر فرهنگ عامه زحمت انتشار این کتاب را پذیرفته است.

دکتر مهرداد نصرتی (مهرشاعر)

 

مقاله علمی-پژوهشی: انگیزه های نقد خویشتن در دیوان حافظ(مجله ادب غنایی)

برای مطالعه متن کامل مقاله به مجله پژوهشنامه ادب غنایی مراجعه بفرمایید. اینجا:

http://jllr.usb.ac.ir/article_3987.html

چکیده
خودانتقادی یا نقد خویشتن قسمی از نقد ادبی است که در آن، پدیدآور، در جایگاه منتقد اولیه، اثر، روش، نگرش و یا شخصیت ادبی خویش را تحلیل و بررسی می­کند. در عرصۀ ادبیات، نقد خویشتن انواع مختلفی دارد و انگیزه‌های متفاوتی موجب آن می‌شود. اگر انگیزۀ خودانتقادی درون خود پدیدآور باشد، «نقد خودانگیخته» و اگر انگیزه بیرون از او باشد، «نقد دگرانگیخته» است. حافظ شاعری است که پیوسته در اشعارش به نقد خویشتن پرداخته است. مطالعۀ آثار او از این منظر، دریچۀ جدیدی را بر روی حافظ­پژوهان می‌گشاید. در پژوهش حاضر که مبتنی بر مطالعات کتابخانه­ای و به­شیوۀ تحلیلی-توصیفی انجام می­شود، تلاش شده تا با استفاده از شواهدی که از دیوان حافظ به­دست ‌آمده، انگیزه­هایی که شاعر را به نقد خویشتن واداشته، بررسی شود. به‌نظر می‌رسد حداقل برخی از اصلاحاتی که حافظ در اشعار خود به‌کار بسته و باعث ایجاد اختلاف نسخ در اشعار او شده نیز، حاصل خودانتقادی باشد و این خودانتقادی‌ها بر رفع عیوب آثار، ارتقای متن و افزایش جذابیت اشعار نزد مخاطبان مؤثر بوده است. خودانتقادی‌های حافظ هم از نوع خودانگیخته و هم از نوع دگرانگیخته بوده و عواملی مانند وجود کاستی در فحوای سخنان پیشین او و یا اظهار نظرهای سخن‌ناشناسان مدعی موجب آنها بوده است.

بررسی انگیزه‌های نقد خویشتن در دیوان حافظ

مقاله ۱۲، دوره ۱۵، شماره ۲۹، پاییز و زمستان ۱۳۹۶، صفحه ۲۳۱-۲۵۰  XML اصل مقاله (۶۴۲ K)
نوع مقاله: مقاله پژوهشی
شناسه دیجیتال (DOI): ۱۰.۲۲۱۱۱/jllr.2017.3987
نویسندگان
مهرداد نصرتی orcid ۱؛ یدالله جلالی پندریorcid ۲

مقاله علمی-پژوهشی: اهمیت نقد خویشتن در عرصه خلاقیتهای ادبی

فصلنامه تخصصی سبک شناسی نظم و نثر فارسی (بهار ادب)
سال ۱، شماره ۱، بهار ۹۸ ، شماره پی در پی ۴۳

اهمیت نقد خویشتن در عرصۀ خلاقیتهای ادبی

صفحه (۲۱ – ۴۰)
مهرداد نصرتی، یدالله جلالی پندری

چکیده
در مطالعات نوین، دامنۀ نقد گسترده شده است. امروزه، نقد ادبی ادامۀ اثر است و جز با آن، به کمال نمیرسد. از سویی، شاعر یا نویسندۀ ادبی میتواند خود در جایگاه منتقد اولیه قرار گرفته و به خود انتقادی بپردازد، کما اینکه ادیبان، از دیرباز، بصورت خودآگاه یا ناخودآگاه، به نقد خویشتن پرداخته اند. این خود انتقادی ها گاهی در اثنای اثر ادبی و گاهی در منابع برون متنی(مثل نامه ها، یادداشتها و سخنرانیها و مقدمه های کتب و رسائل) ظهور یافته است. با اینحال، در مواردی پدیدآور ادبی تلاش کرده تا بصورت آگاهانه و سازمانیافته به نقد اثر، روش، زندگی خود بعنوان یک ادیب و یا نگرش خویش به ادبیات بپردازد. در این تحقیق تلاش شده با به رهگیری از دادههای کتابخانهای و بوسیلۀ تحلیل و توصیف، اهمیت نقد خویشتن بررسی شود، از جمله آنکه خوانندۀ عادی ادبیات، در عصر حاضر، با انبوهی از تولیدات ادبی، با کیفیتهای تفاوت روبروست. خود انتقادی میتواند هرچه بیشتر به او کمک کند تا به گزینۀ صحیح دست یابد.

کلمات کلیدی
نقد ادبی , خودانتقادی , نقد خویشتن , اهمیت و ضرورت

برای دانلود متن کامل مقاله اینجا کلیک کنید

دست خطی خودمانی

بسمه تعالی

دست خطی خودمانی

سلام عزیز!

می گویم این روزها حتی پس از گذشت سالها از آن واقعه،  هنوز عده‌ای هستند که…

نه! بگذار از اول قصه تعریف کنم: تا یادم می آید، پیش و بیش از هرچه بوده ام و هستم و خواهم بود، شاعر بوده ام و شاعر خواهم ماند؛ شاعری که فقط در زمان نوشتن و خواندن شعرهایش شاعر نبوده، بلکه هر لحظه اش را شاعرانه زندگی کرده؛ همواره شاعر بوده ام و همراه آن، تلاشم را بر آموختن زندگی متمرکز کرده ام: بهترین آنچه آموخته ام این بوده که دین، آن هم فقط دین اسلام؛ مذهب آن هم فقط تشیع؛ عشق و فقط عشق به آل الله است که می‌تواند روزی رنجهایی را که در خودم و مردم جهانم زیسته ام و یکایکشان را به دقت و وسواس عاشقانه سروده ام، از من و آنها دور کند. در این اثنا، زندگی کرده ام؛ و همزمان، با آنچه زندگی پیش رویم نهاده شاعرانه موافقت کرده ام؛ شاعرانه مخالفت کرده ام و شاعرانه تاوان موافقتها و مخالفتهایم را پرداخته ام.

و اما راستی چقدر در جهان نادر است که شاعری بر اساس باورهای آگاهانه خود به این نتیجه برسد که باید از نظام حاکم بر سرزمین خود دفاع کند و چنین کند؛ آنوقت به خاطر همین نتیجه، این نتیجه گیری بدون غرض و مرض، مجبور باشد تاوان بدهد. تاوان به که؟ به دشمنان؟ نه آن که طبیعی است؛ به گروهی از مردم که بخاطر ضعفهای طبیعی و غیرطبیعی آن نظام، با آن مخالفت می کنند؟ بسیار خوب، قبول! بر گرده ضعیف من این بار کوهوار! اما آنچه باور نمی کنی تاوان دادن به برخی شخصیتهای کوچک(ولی به ظاهر بزرگ) است که در همین نظام و از تظاهر به همین باورها قدرت گرفته اند، آنها که به قول کتاب خدا، دو رویی می کنند؛ دلهایشان مریض است، آنها که ظاهری برای تأمین معاش دارند و باطنی برای تمسخر و نیش زدنها، آنها که خصومت قلبی شان از آنچه بر زبان می رانند، شدیدتر است.

یادش بخیر! یک روز با افتخار، بله با افتخار، چرا که عملی موافق دل و مبتنی بر اعتقاد و منطق و آخرت اندیشی بود(درست بر خلاف دلیل رفتارهای دنیاپرستانه مخالفان مقام یافته درون نظام) در فرصت یکی از دیدارها، بالاپوشت را بر چهره گذاشتم و بوسیدم(عبای آنکه بازگشت رای من به اوست و حمایت از دینی که آن را تنها راه نجات انسان میدانم، در گرو حمایت از وی). برایم شیرین بود، همانگاه خدا را گواه گرفتم که: همین قدر یافته ام ولی قدر دانسته ام! سپس چه شیرینتر شد سخن گفتن با تو و احوالپرسیهای صمیمانه و بدون حساب و کتاب من، زیرا خدا بنده ای را جز به قدر وسعش تکلیف نمی کند. وسع من(هنوز) آن نور غایب نیست(باشد که باشد) می گفتم: پس همین را که داریم عشق است! می بوسیم و خوش و بش های خودمانی میکنیم و بعدش تاوانش را می دهیم. حرجی نیست! تازه! تاوان احوالپرسی با او که طبیعی است، پیش از این تاوان شاعری بی بی رقیه را داده ای، تاوان عشق نسبت به حضرت عشق را، آن هم به کسانی که در صف اول می‌نشینند و  با حصار نابرابریها از ما جدا شده اند.پس همین را که داریم عشق است…

بیش تصدیع نکنم، کلامی و والسلام: می گویم این روزها، حتی پس از گذشت سالها از آن واقعه،  هنوز عده‌ای هستند که تاوان می‌خواهند. چه کسانی؟ دشمنان؟ نه! آنها که کارشان دشمنی است. آنها که ضعفهای طبیعی و غیرطبیعی نظام خسته شان کرده؟ هیچ! اشکالی ندارد، بگذار بگویند و تاوان بخواهند. من آنها را می گویم که انبانهایشان را از انبارهای همین نظام پر کرده اند و پر می‌کنند و مقامهایشان را وامدار پنهان کردنها هستند(به رسمِ «و ما تخفی قلوبهم») ، آنها که اینک گستاختر از همیشه شده اند و زبانشان و قلبشان یکی شده:

«راستش را بخوای اون روز که توی تلوزیون… خلاصه اش رو بگم: اصلا از اون دستبوسی و حرفات، یعنی از مدح گفتنات خوشمون نیومد!…»

بله! اینها دیگر از افشای مخالفتهایشان در انظار عمومی هم اجتناب نمی کنند. اصلا شاید مجال را مناسب آن دیده اند که راز کینه آلود درونشان را آشکار کنند.

البته می دانم آنها از هر که تو را دوست داشته باشد، خوششان نمی آید، ولی کاش می شد خودت به آنها بگویی که مهرشاعر هرگز مخالفتها و موافقتهایش را بر اساس اوضاع انبانی که ندارد، فهرست نکرده است، تا چه رسد به بوسیدن عبا و بر چشم نهادن آن. به آنها بگویی او  یک شاعر واقعی است؛ شاعری که به خود، «شاعر بی بی رقیه» می گوید و یاد گرفته جز برای سفرش به جهانی یکرنگتر حساب و کتاب نکند؛ جز از خدا نترسد، حتی اگر هرمله که در پرتاب تیرهایش خطا نمی کند، مستقیما گلویش را نشان گرفته باشد. نه! مهرشاعر نمی ترسد، چون پیش از این، رقیه اش و علی اصغرش و دیگر ممدوحان شعرش با دنیایی که شاعرشان را می آزارد، خداحافظی کرده اند و رفته اند. مهرشاعر نمی ترسد، زیرا ممدوحانش سخت در انتظارند تا شاعرشان را در آغوش بگیرند. پس بی خیال هرمله ها و زهر تیرهایی که از زبانشان و رفتارشان می بارد، بی خیال آنها که عقده هایشان را فراموش نمی کنند تا فرصتی برای کینه ورزی بیابند، بی خیال آنها که اینک آشکارا دشمنی می کنند، بی خیال! من هم اینک، به تلافی هم که باشد، یکبار دیگر عکس یادگاریمان را مرور می کنم. بگذار بغض کینه ورزان آنها را خفه کند: