برای مطالعه متن کامل مقاله به مجله پژوهشنامه ادب غنایی مراجعه بفرمایید. اینجا:
http://jllr.usb.ac.ir/article_3987.html
چکیده | ||||||||||||||||
خودانتقادی یا نقد خویشتن قسمی از نقد ادبی است که در آن، پدیدآور، در جایگاه منتقد اولیه، اثر، روش، نگرش و یا شخصیت ادبی خویش را تحلیل و بررسی میکند. در عرصۀ ادبیات، نقد خویشتن انواع مختلفی دارد و انگیزههای متفاوتی موجب آن میشود. اگر انگیزۀ خودانتقادی درون خود پدیدآور باشد، «نقد خودانگیخته» و اگر انگیزه بیرون از او باشد، «نقد دگرانگیخته» است. حافظ شاعری است که پیوسته در اشعارش به نقد خویشتن پرداخته است. مطالعۀ آثار او از این منظر، دریچۀ جدیدی را بر روی حافظپژوهان میگشاید. در پژوهش حاضر که مبتنی بر مطالعات کتابخانهای و بهشیوۀ تحلیلی-توصیفی انجام میشود، تلاش شده تا با استفاده از شواهدی که از دیوان حافظ بهدست آمده، انگیزههایی که شاعر را به نقد خویشتن واداشته، بررسی شود. بهنظر میرسد حداقل برخی از اصلاحاتی که حافظ در اشعار خود بهکار بسته و باعث ایجاد اختلاف نسخ در اشعار او شده نیز، حاصل خودانتقادی باشد و این خودانتقادیها بر رفع عیوب آثار، ارتقای متن و افزایش جذابیت اشعار نزد مخاطبان مؤثر بوده است. خودانتقادیهای حافظ هم از نوع خودانگیخته و هم از نوع دگرانگیخته بوده و عواملی مانند وجود کاستی در فحوای سخنان پیشین او و یا اظهار نظرهای سخنناشناسان مدعی موجب آنها بوده است.
|