قاصدک / The Dandelion
سلام. این اثر یکی از شعرهای مجموعه شعر دوزبانه Holly Yarns است که انشاءالله بتدریج منتشرش خواهم کرد.
«قاصدک»
چنان که قاصدکیست در پرواز
کمی بالاتر از دستان کودکیام
و من سر به هوا به دنبالش
از حیاط تا دشت تا کوه تا قلّه تا زیرپایم ناگاهان خالی
و چند گام بر فراز درّه
چنان که قاصدکیست در پرواز
From my bilingual poetry collection HOLLY YARNS
that’ll be gradualy published here online
“The Dandelion”
By: Dr. Mehrdad Nosrati Mehreshaer
A dandelion’s in flight
Just a little higher than my childhood hands
I run after it
from the yard to the plain
To the mountain
To the summit
To a few paces over the valley
As a dandelion in flight
مقاله علمی-پژوهشی: انگیزه های نقد خویشتن در دیوان حافظ(مجله ادب غنایی)
برای مطالعه متن کامل مقاله به مجله پژوهشنامه ادب غنایی مراجعه بفرمایید. اینجا:
http://jllr.usb.ac.ir/article_3987.html
چکیده | ||||||||||||||||
خودانتقادی یا نقد خویشتن قسمی از نقد ادبی است که در آن، پدیدآور، در جایگاه منتقد اولیه، اثر، روش، نگرش و یا شخصیت ادبی خویش را تحلیل و بررسی میکند. در عرصۀ ادبیات، نقد خویشتن انواع مختلفی دارد و انگیزههای متفاوتی موجب آن میشود. اگر انگیزۀ خودانتقادی درون خود پدیدآور باشد، «نقد خودانگیخته» و اگر انگیزه بیرون از او باشد، «نقد دگرانگیخته» است. حافظ شاعری است که پیوسته در اشعارش به نقد خویشتن پرداخته است. مطالعۀ آثار او از این منظر، دریچۀ جدیدی را بر روی حافظپژوهان میگشاید. در پژوهش حاضر که مبتنی بر مطالعات کتابخانهای و بهشیوۀ تحلیلی-توصیفی انجام میشود، تلاش شده تا با استفاده از شواهدی که از دیوان حافظ بهدست آمده، انگیزههایی که شاعر را به نقد خویشتن واداشته، بررسی شود. بهنظر میرسد حداقل برخی از اصلاحاتی که حافظ در اشعار خود بهکار بسته و باعث ایجاد اختلاف نسخ در اشعار او شده نیز، حاصل خودانتقادی باشد و این خودانتقادیها بر رفع عیوب آثار، ارتقای متن و افزایش جذابیت اشعار نزد مخاطبان مؤثر بوده است. خودانتقادیهای حافظ هم از نوع خودانگیخته و هم از نوع دگرانگیخته بوده و عواملی مانند وجود کاستی در فحوای سخنان پیشین او و یا اظهار نظرهای سخنناشناسان مدعی موجب آنها بوده است.
|
آهای! های…
آهای!
های!
سلام!
منم، مهرشاعر،
صدایم را میشنوی؟
اینجایم!
کمی اینسوتر،
آری، همان جای همیشگی،
پشت سوراخ جنها نشستهام.
مهم نیست که نمیبینیام،
ولی خوب گوش کن!
گذشته گذشته است.
زلزله، سیل و فردا که نوبت حملۀ گاومیشهاست،
همه گذشته است،
اما هنوز چارهای هست.
اینجا،
از پشت سوراخ جنها،
فقط به فریاد میتوانم سخن گفت.
جنها استراق سمع می کنند
و شهابهایم تمام شده است.
اینک، چاره را جز به نجوا نمیتوان.
آهای!
غیب نمیگویم.
-به پیامبران تهمت شاعری میزنند.
به شاعران وصلۀ پیامبری نمیچسبد.-
صدایم را میشنوی؟
آواز یاکریمهای حیات ما
همه این شده:
فرصت نداریم! فرصت نداریم!
های!
آهاااااای!
صدایم را میشنوی؟
هنوز چارهای هست…
آهای های….
بسمه تعالی
آهای!
های!
سلام!
منم، مهرشاعر،
صدایم را میشنوی؟
اینجایم!
کمی اینسوتر،
آری، همان جای همیشگی،
پشت سوراخ جنها نشستهام.
مهم نیست که نمیبینیام،
ولی خوب گوش کن!
گذشته گذشته است.
زلزله، سیل و فردا که نوبت حملۀ گاومیشهاست،
همه گذشته است،
اما هنوز چارهای هست.
اینجا،
از پشت سوراخ جنها،
فقط به فریاد میتوانم سخن گفت.
جنها استراق سمع می کنند
و شهابهایم تمام شده است.
اینک، چاره را جز به نجوا نمیتوان.
آهای!
غیب نمیگویم.
-به پیامبران تهمت شاعری میزنند.
به شاعران وصلۀ پیامبری نمیچسبد.-
صدایم را میشنوی؟
آواز یاکریمهای حیات ما
همه این شده:
فرصت نداریم! فرصت نداریم!
های!
آهاااااای!
صدایم را میشنوی؟
هنوز چارهای هست…
باد(شعری از مجموعه تیه)
اینگاه خود تو بگو که چند سال عمر مرا
پشت این واژه های عریان
دفن کرده ای
***
به آزادی(سوگند)
که پشت محو شدن آخرین واژه پنهانی
جایی که بادتنهاست در حیاط
بی که برگی بر پاییز
یا مچاله ای از شعر من که می رقصد.
جذبه
جذبه(شعری از مجموعه تیه):
از اقتدار ترد گیاهی که ابر را
تا دشت می کشاند
او را شناختم
***
وهمی که جذبه را به من آموخت.